زمان جاری : چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403 - 7:54 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


تبلیغات
تبلیغات

جذب مدیر برای انجمن



تعداد بازدید 119
نویسنده پیام
آفلاین
soheil


ارسال‌ها : 110
عضویت: 21 /5 /1392
محل زندگی: یه جای دور ...
سن: 17
تشکرها : 80
تشکر شده : 157



یادش بخیر
میشه گفت 2 سالی رد شد
اون زمان من بودم (سهیل بیگدلی) محمدرضا شیریان-منصور حیدریان-علی حیدری-یاسین حیدری
یه انجمن دورهمی...امید یسلیانی ...
محمد خالویی هم که دهن سرویس یکی در میون میومد

یادش بخیر
داره میره توی 3 سال

این وبلاگو این انجمن خاطرات زیادی داره برام...چقدر دردسر کشیدم برا این قالب...هی

همش گذشت...


این باشه خاطره
خدایا شکرت...














می گفت : بدون تو حتی نفس هم نمیتونم بکشم
و امروز در آغوش دیگری نفس نفس
میزنه…
یکشنبه 04 بهمن 1394 - 22:11
ارسال پیام خصوصی نقل قول تشکر گزارش ارسال
نویسنده پیام
آفلاین
soheil


ارسال‌ها : 110
عضویت: 21 /5 /1392
محل زندگی: یه جای دور ...
سن: 17
تشکرها : 80
تشکر شده : 157

پاسخ :

هوووووووووووووووووووووووف

امروز 1395/08/28

خیلی رد شده نه؟

هه...دلم خوشه به نیش خندایی لایه حرفامه و توش هزار تا معنیه

یاعلی




















می گفت : بدون تو حتی نفس هم نمیتونم بکشم
و امروز در آغوش دیگری نفس نفس
میزنه…
جمعه 28 آبان 1395 - 00:18
ارسال پیام خصوصی نقل قول تشکر گزارش ارسال
نویسنده پیام
آفلاین
soheil


ارسال‌ها : 110
عضویت: 21 /5 /1392
محل زندگی: یه جای دور ...
سن: 17
تشکرها : 80
تشکر شده : 157

پاسخ :

درود بر خاطرات غمگینی که باعث میشه آدم به پیشرفتش حریص تر بشه...

سلام
سهیلم...

امشب دلم گرفته

امروز شنبه 8 مهر 96
1396.7.8

ساعت 00 : 1 شبه

خدایا شکرت بابت تموم موقعیت هایی که واسه پیشرفتم قرار دادی و من نفهمیدم ...
مرسی از اینکه یه سری رفیقای خوب بهم دادی
دمتگرم مشتی
گله ندارما..فقط یه سری کمکم کردن همیشه بقیه بجز اینکه چشم نداشتن ببینن در عوض خیلیم سنگ انداختم جلو پام

بگذریم نوکرتم هستم

پاشایی :
کجایی بیا خیلی تنهام
کجایی که تاریکه دنیام
برات مینویسم یه نامه
کجایی که غم تو چشامه ...

کجایی که من بی قرارم
کجایی که من طاقت ندارم
کجایی بیا بسه دوری
چجوری تونستی چجوری ...

منظور خاصی نداشتم از اینکه این شعرو نوشتم،فقط داشتم گوش میکردم نوشتمش اینجا

خاطرات تصادف..طراحی..امنیت و خیلی چیزای دیگه امشب برام زنده شدن
دمه اونایی ک پشتم بودن گرم...


فعلا یاحق




















می گفت : بدون تو حتی نفس هم نمیتونم بکشم
و امروز در آغوش دیگری نفس نفس
میزنه…
شنبه 08 مهر 1396 - 01:06
ارسال پیام خصوصی نقل قول تشکر گزارش ارسال





برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :