زمان جاری : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 8:08 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


تبلیغات
تبلیغات

جذب مدیر برای انجمن



تعداد بازدید 41
نویسنده پیام
آفلاین
sba


ارسال‌ها : 22
عضویت: 13 /6 /1392
تشکرها : 5
تشکر شده : 55



یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار
تصادف کنه و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم، اونم با بچه هاش مشکل داشته
باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره ؛ وقتی بچه هاش منو پیدا
میکنن که پولارو بگیرن ، همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها ،
اونی که با ارزش بود پدرتون بود …







یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم، بچه دار شیم، بچمون دختر باشه
، اسمشو بذاریم گیتا، بعد با زنم دعوا کنم و جول و پلاسش رو که خواست جمع
کنه بره خونه باباش بهش بگم: هرچی میخوای ببری ببر ، فقط گیتارو با خودت
نبر !!!







یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه و موقعی که عروس میخواد بعله
رو بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههههه باهاش ازدواج نکن، من هنوز
دوستت دارمممم … بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق!!!







یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه …







یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخترا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن !!!

و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …







یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم …







یکی دیگه از فانتزیام اینه :

سوار یه پیکان تاکسی بشم ، یه تراول ۵۰تومنی تا نخورده رو بدم به راننده…

راننده بگه آقا یه نفرید ؟؟؟

منم یه کم مکث کنم و با یه لبخند معنی دار بگم : خعلی وقته …

بعدش پیاده بشم و تو افق حرکت کنم !

راننده هم از پشت صدام بزنه آقا … آقا … آقا ، بقیه پولتون !!!

منم کُتمو بندازم رو دوشمو بی توجه به راننده تو تاریکیا محو بشم …





یکی از فانتزیام اینه که تو عروسی اقوام یهوووووووو داد بزنم :

داماد چقدر انتره ، عروس ازون بدتره”





بعد یه فانتزی دیگه دارم : یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم : آره ، آره ، حواستون باشه ؛ “زنده می خوامش”



تشکر میخواد















وقت آن شد که کـــار دریابیم در شتاب است عمر بشتابیم


شنبه 16 شهریور 1392 - 00:05
ارسال پیام خصوصی نقل قول تشکر گزارش ارسال
تشکر شده: 2 کاربر از sba به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: soheil & pikey2021 &
نویسنده پیام
آفلاین
soheil


ارسال‌ها : 110
عضویت: 21 /5 /1392
محل زندگی: یه جای دور ...
سن: 17
تشکرها : 80
تشکر شده : 157

پاسخ :

قربونت با این فانتزیات


همین چیزارو میخوای که خدا بهت نمیده ها




















می گفت : بدون تو حتی نفس هم نمیتونم بکشم
و امروز در آغوش دیگری نفس نفس
میزنه…
شنبه 16 شهریور 1392 - 01:50
ارسال پیام خصوصی نقل قول تشکر گزارش ارسال





برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :