زمان جاری : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 10:34 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


تبلیغات
تبلیغات

جذب مدیر برای انجمن



تعداد بازدید 43
نویسنده پیام
آفلاین
sba


ارسال‌ها : 22
عضویت: 13 /6 /1392
تشکرها : 5
تشکر شده : 55





معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…دخترک خودش را جمع و جور
کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای
لرزان گفت : بله خانم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم
دخترک خیره شد و داد زد : ((چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو
سیاه و پاره نکن ؟ ها؟فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی
بی انظباطش باهاش صحبت کنم ))
دخترک چانه لرزانش را جمع کرد …بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :
خانوم …مادم مریضه … اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن … اونوقت
میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد …اونوقت میشه
برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه … اونوقت …
اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم
رو پاک نکنم و توش بنویسم …
اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم …
معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا …
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد …
IloveU MoM














وقت آن شد که کـــار دریابیم در شتاب است عمر بشتابیم


جمعه 15 شهریور 1392 - 23:36
ارسال پیام خصوصی نقل قول تشکر گزارش ارسال
تشکر شده: 2 کاربر از sba به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: soheil & pikey2021 &
نویسنده پیام
آفلاین
pikey2021


ارسال‌ها : 6
عضویت: 16 /6 /1392
تشکرها : 20
تشکر شده : 5

پاسخ :

اخی




















شنبه 16 شهریور 1392 - 15:18
ارسال پیام خصوصی نقل قول تشکر گزارش ارسال
تشکر شده: 1 کاربر از pikey2021 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: soheil /





برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :